بیوگرافی


من یک آرتیست هستم و اینگونه متولد شدم، هرچه به عقب برمیگردم جز مسیری که اکنون در حال عبور از آن هستم هیچ ندارم و نمیدانم، احساس من اینست که کالبدی هستم برای خلق و اجرای چیزی که به سراغم می آیدو مرا برمیگزیند.

رزومه


_ هما منصوری_کارشناس ارشد نقاشی
_نقاش و مجسمه ساز
-مدیر و مدرس آموزشگاه هنرهای تجسمی همای مهر
-مدرس دانشگاه
_عضو هیئت مدیره انجمن هنرهای تجسمی البرز
_عضو انجمن هنرمندان نقاش البرز.
_ عضو موسسه توسعه هنرهای تجسمی
-داوری مسابقات دانش آموزی هنرهای تجسمی کرج منطقه 4
-عضو گروه داوری نمایشگاه دوسالانه انجمن هنرهای تجسمی استان البرز ١٣٩٧
-عضو گروه برگزاری دومین نمایشگاه توانمندی آموزشگاه های آزاد تجسمی استان البرز١٣٩۴
-مدرس نقاشی در مدارس با سابقه ١۵ساله
-عضو گروه هنر کودک و نوجوان ، استان البرز
- برگزاری ورکشاپ و نقاشب دیواری با همکاری شهرداری و سازمان فضای سبز
استان البرز
-برگزاری پنج نمایشگاه گروهی کودک ، نوجوان و بزرگسال
آموزشگاه همای مهر
گواهی شرکت در نمایشگاه سیزدهیم جشنواره فجر1399
-دریافت دیپلم افتخار و رتبه دوم کشوری نقش برجسته در سال ١٣٨۶
- رتبه سوم کشوری در رشته نقاشی مدارس کشور در سال
١٣٨٠
- کسب بیش از 20 رتبه برگزیده استانی و شهرستانی.
- نمایشگاه انفرادی گالری آتشزاد ١٣٨٧
-نمایشگاه انفرادی فرهنگسرای سرو١٣٩٣
-شرکت در نمایشگاه گروهی رم - ایتالیا 2018 گالری
Domus Romana Gallery
-شرکت در نمایشگاه گالری دیپلماتیک موسسه فرهنگی اکو
- انتخاب تابلو ی سماع بعنوان سه اثر برتر نمایشگاه و دریافت جایزه و دیپلم افتخار ازهیئت داوران نمایشگاه اکو در سال ١٣٩٨
-شرکت در نمایشگاه گروهی هنرمندان عضو موسسه فرهنگی هنری تذهیب در میکا گالری کیش١٣٩٨
-نمایشگاه گروهی (آه) گالری قاف ١٣٩٧
-نمایشگاه گروهی یین یانگ ١٣٩٧
-نمایشگاه گروهی سرچشمه احساس موزه سعد آباد ١٣٩۴
-نمایشگاه گروهی بهترین حس ممکن موسسه فرهنگی هنری صبا١٣٩۴
-نمایشگاه گروهی آثار هنرهای تجسمی در برج میلاد١٣٩۴
نمایشگاه گروهی رویش فرهنگسرای ابن سینا ١٣٩۵
-نمایشگاه گروهی آنها
کافه گالری لومانو١٣٩۵

توضیحات


معجره فرسوده
در کشاکش دردی طویل زاده میشوند و از مسیری الیهالیه عبور کرده به فرازها و نشیبهای راه میرسند. بالغ میشوند و در
اندک فاصلهای گاه ناپیمودنی زمین میخورند خرد میشوند اما باز نمیایستند و میروند. شکل میگیرند. فرم میگیرند. کامل
میشوند.
در آبهای ویرانهای زیبا باال و پایین میشوند. در انتظار چشمان جستجوگر میایستند تا به منسهی ظهور برسند. گاه روی آب
میآیند و گاه چون ماهی به تاریک ترین سطوح آب پناه میبرند. پیدایند و ناپیدا. واضحاند و مبهم. چون گردابی باال و پایین می-
شوند. میچرخند و الیه در الیه به خود میپیچند و فرو میشوند و باال میآیند و به ناگاه میایستند.
و در انتظار معجزهای باستانی از پس رنجی فرسوده خیره میمانند به چشمهایی نظارهگر. به نقطهای نامطمئن. به جایی که هیچ
کجاست. به بیکجا.