
گالری ساربان 41145
روزهای تعطیل: سهشنبهها
ساعات کار: 16 تا 20
ادامه...
تعداد آثار فروخته 39 عدد می باشد.
بازه قیمت: 900,000 الی 90,000,000 تومان
آدرس: خیابان سهروردی شمالی، خیابان هویزه غربی، نبش شهید یوسفی، پلاک 130، طبقه اول
نام کیومرث هارپا در تمام این سالها در میان اهالی هنرهای تجسمی شنیده میشد اما او چندسالی در انزوای خودخواسته بهسر برد تا در سال ۹۷ با نمایشگاه «خاطرات رنگیافته» به این دوره پایان داد و طی این یکسال در پنج نمایشگاه گروهی حضور داشته و همواره آثارش با توجه بسیار مخاطبان مواجه شده است.
جاوید رمضانی
گویی که پس از تمام آن شادیها و مصائب گذرا، به لحظهای رسیدهایم که دیگر هیچ راهی و حرفی باقی نمانده؛ هیچ مگر خیره شدن به تنهایی و سرنوشت؛ جایی که چندان هوایی برای تنفس نیست و اشیا و آدمها به یک اندازه غریبهاند.
محمود باجلان مدتها در مقابل چهرههایی بیحرکت نشسته و نگاه خیره آنها را بر بوم خود ساخته و پرداخته است. اما خود او نیز همچون آنها در غربت پس از آن روزها گرفتار آمده است.
زروان روحبخشان
دهخدا
تاغ بهانهای است برای رضا نصرتی که در بسیاری از آثارش درخت را دستمایه کار قرار داده است. در این مجموعه، نقاش از درخت فراتر رفته و با بیان خاص خود، مرز انتزاع و فیگوراسیون را به چالش کشیده است. درختهای نصرتی هم درختند و هم نیستند؛ همچون عناصر طبیعی که در هیئت شاهدان تاریخی، اسطوره زندگی را روایت میکنند.
درختی چون تاغ شاید منجی صحرای زیست امروز ما باشد؛ آزاد، بخشنده، درمانگر، مقاوم، گرمابخش و روشنی حیات! درخت نصرتی اما بیتاب است و بیطاقت؛ زیرا که تصویری بیش نیست. تصویری از آن چه در تمنای آن می سوزیم. خطوط تاخوردگیها بر وجود غیرواقعی این درختان صحه میگذارد، حال آن که خود، نه خط ناشی از تاشدگی، که نقش خطوطاند به قلم نقاش. هنرمند با حرکت در مرز واقعیت و انتزاع، آثاری در برابر دیدگان ما میگذارد که موضوعشان نه درخت که واقعیت است؛ در آثار نصرتی، درختان تصویرند و تاهای آنها هم تصویر؛ گویی هرچه هست، آنچه باید نیست.
بازار اشباع شده از محصولات حاضر و آماده برای مصرف که در چند عنصر ساده شده و انطباق موجود زنده با ذبح صنعتی آن که حکایت از آماده خواری تن پرورانه دارد. به نظر میرسد گفتمان حاکم بر جهان امروز، تلاش برای بی زحمت کردن مصرف صرف است.
حمین هوالی، آغاز و پایان پارودیک وضعیت انسانی است، که غریزه اش را پیش گرفته و غرق در توهم و شعار به خود می پیچد. وجد جنسی، بهره جویی های افراطی، اختلالات ادراکی و تکثیر در تمام سطوح و طبقات اجتماعی از ویژگی های موقعیت خلق شده است. فتوحی، خویش را در معرض مرضی می بیند که خود نیز عامل انتقال آن است؛ او نیز از اهالیِ همین حوالی است
این آثار در ادامۀ جست و جوی من در بازنمایی انسان است: تن در قسمتی از متن گستردۀ آن و تجربۀ زیستهاش.
هر نقاشی با روایتی از یک طراحی، یادداشت، عکس یا ویدئو آغاز شده و به تصویری از رابطۀ تن با خود، دیگری، اشیا و محیط پایان یافته است.
گسترش حدود تن، در مرز انتزاع و روایت اجزا تن، دلیل اصلی پدید آمدن این مجموعه بوده است.
احسان ارجمند | تیر 1398
گويی به مصیبتی گرفتار و شاید نه، نمیدانم … سنگ روییده است از میان دیوارهای فروریخته.
حرفها را میشنود و جان میگیرد
سنگ صبوری می کند
به گیاه رخصت پا گرفتن میدهد
و دیگر سنگ، سد راه نیست
که خود بستری است برای زیستن
ژیلا کامیاب
سرگشتگی بی¬پایان در این غائله آیا از خرد است؟
هزاران حرف و حدیث از خیالم گذشت اما در نهایت این بخش از کتاب بود که بیان کاملی از من شد و البته "آن"ی که در پس آثار نهفته است. کیومرث هارپا/ دی 1397
در تمام این سال ها، تلاش کرده ام که دستم بر ضربان مردم سرزمینم باشد و به شیوه ی خود، بازنمای وضعیتی باشم که آن را تجربه می کنم. تلاش کرده ام نمایشگر فشردگی تاریخی و انباشت بحرانی باشم که در آن زندگی می کنیم و در این گذر، مدتی است که اولین واژه ای که با نگاه به ایران این سال ها و سال های دورتر به ذهنم خطور می کند، واژه ی "انطباق" است. گویی رنج های طولانی و بی ثباتی های پی در پی و تحولات سریع، مکانیزم ناخودآگاه انطباق را در ما فعال کرده است تا بتوانیم به حیات خود در بستر تاریخی و اجتماعی پر تنش ادامه دهیم. مجموعه ی حاضر نقش هایی از خود ماست. مایی که رنج می کشیم و زخم می خوریم و آن را می پذیریم و ادامه می دهیم. جغرافیای خشک و کویری ما، جغرافیای تطابق است و گویی این پیشانی نوشت ماست که رنج را و خون را بپذیریم و ادامه دهیم. سعید رفیعی منفرد دی ماه 1397
مهاجرت هرگز برای من پایان نیافت و عنوان خانه¬ی ازدست¬رفته، صفتی تحقیرآمیز شد دال بر آواره بودن و تعلق نداشتن به حدودی که برای یافتن خانه به آن چنگ می¬زدیم. این تجربه¬ای است که آتش جنگ آن را رقم زده و می¬زند؛ ویرانی خانه در ابعادی فراتر از آن¬چه که من از دست داده¬ام.